چین معمار نظم نوین فولادی - پایگاه خبری توسعه24 | پایگاه خبری توسعه24

۱۶ مهر ,۱۴۰۴ - ۰۹:۴۶

چین معمار نظم نوین فولادی

چین به تنهایی بیش از نیمی از فولاد جهان را تولید می‌کند و حجمی نزدیک به یک میلیارد تن در سال که معادل تولید تمام کشورهای جهان روی هم است به همین دلیل معماری قدرت در بازار جهانی فولاد طی دو دهه گذشته شاهد یک دگرگونی ژرف و بنیادین بوده است.

به گزراش توسعه ۲۴؛ معماری قدرت در بازار جهانی فولاد طی دو دهه گذشته شاهد یک دگرگونی ژرف و بنیادین بوده است. این دگرگونی نه حاصل نوآوری‌های تکنولوژیک یا تکامل تدریجی بازیگران سنتی، بلکه محصول ظهور یک نیروی غالب و جهت‌دهنده بوده است؛ ظرفیت تولید مازاد و سیاست‌های صادراتی مهندسی‌شده چین. سونامی فولاد ارزان‌قیمت چین که امروز بازارهای بین‌المللی را فراگرفته، یک اختلال کوتاه‌مدت یا محصول چرخه طبیعی بازار نیست، بلکه تجلی یک استراتژی عامدانه برای بازآرایی نقشه صنعتی جهان و تحمیل نظمی نوین است که در آن، قواعد بازی دیگر توسط نیروهای بازار آزاد نوشته نمی‌شود. این نوشتار به کالبدشکافی این پدیده، شناسایی ریشه‌های آن، واکنش‌های جهانی و چشم‌انداز پیش رو می‌پردازد.

سونامی فولاد؛ مقیاس بی‌سابقه موج صادرات چین

برای درک مقیاس این دگرگونی، کافی است به اعداد نگاه کنیم. چین به تنهایی بیش از نیمی از فولاد جهان را تولید می‌کند، حجمی نزدیک به یک میلیارد تن در سال که معادل تولید تمام کشورهای دیگر جهان روی هم است تا زمانی که این تولید عظیم صرف رشد سرسام‌آور زیرساخت‌های داخلی چین می‌شد، بازارهای جهانی تأثیر محدودی از آن می‌پذیرفتند. اما اکنون وضعیت تغییر کرده است. موج صادرات فولاد چین در سال‌های اخیر به شکل بی‌سابقه‌ای شتاب گرفته است. حجم صادرات این کشور در سال ۲۰۲۳ با جهشی ۳۶.۲ درصدی به ۹۰.۳ میلیون تن رسید و این روند صعودی ادامه داشته و در سال ۲۰۲۴ به رکورد تاریخی ۱۱۷ میلیون تن نیز رسید. این حجم از صادرات صرفاً یک عدد تجاری نیست، بلکه یک ابزار قدرت است. این مقیاس به چین اجازه می‌دهد تا به تنهایی نبض بازار جهانی را در دست بگیرد و هرگونه تلاش برای ایجاد تعادل توسط سایر بازیگران را بی‌اثر کند.

موتور از کار افتاده؛ بحران داخلی به مثابه ریشه بحران جهانی

ریشه این پدیده را باید در تحولات درونی اقتصاد خود چین جست وجو کرد. این سیل صادرات، نشانه قدرت یا سلامت صنعت فولاد چین نیست، بلکه نشانه‌هایی از یک بیماری داخلی عمیق است. موتور محرک اقتصاد چین برای دهه‌ها، بخش املاک و مستغلات بود. با بروز بحران عمیق در این بخش و کند شدن آهنگ رشد اقتصادی، تقاضای داخلی برای فولاد به شدت سقوط کرده و مصرف فولاد در چین در سال ۲۰۲۴ به پایین‌ترین سطح خود در ۶ سال گذشته رسید. همچنین در سال ۲۰۲۴ میلادی و برای اولین بار در ۶ سال اخیر، مجمع جهانی فولاد بر این باور بود که تقاضای داخلی چین کمتر از نیمی از تقاضای جهانی را شکل خواهد داد که همین اتفاق هم افتاد. شکل شماره ۱ نیز تحلیل انجمن جهانی فولاد از تقاضای فولاد در سال ۲۰۲۵ میلادی را به تصویر کشیده است .

این تناقض آشکار یعنی صادرات رکوردشکن و زیان‌دهی همزمان شرکت‌های چینی که سودشان ۵۰.۳ درصد سقوط کرده به وضوح نشان می‌دهد که این استراتژی، نه یک حرکت تجاری سالم، بلکه یک اقدام سیاسی برای مدیریت بحران داخلی (جلوگیری از بیکاری میلیونی) به قیمت برهم زدن ثبات بازارهای جهانی است. چین در حال صادر کردن بحران داخلی خود به سایر کشورهاست.

کشتارگاه فولادسازهای غیرچینی

این وضعیت پیامدهای عمیقی برای بازارهای جهانی داشته و پدیده‌ای جز دامپینگ را به ذهن نمی‌رساند. بهترین گواه بر این ادعا، آمار رسمی است؛ در حالی که حجم صادرات فولاد چین در سال ۲۰۲۳ جهشی ۳۶.۲ درصدی را تجربه کرد، میانگین قیمت‌های صادراتی با افت شدید ۳۲.۷ درصدی مواجه شد. این عرضه ارزان و انبوه، منطق رقابت مبتنی بر بهره‌وری و کیفیت را از بین برده و به بحران ظرفیت مازاد جهانی دامن زده است. این استراتژی قیمت‌شکنی، رقابت سالم را غیرممکن می‌سازد. شرکت‌های دیگر کشورها که بر اساس اصول بازار عمل می‌کنند و یارانه‌های دولتی مشابه چین ندارند، توان رقابت با این قیمت‌های مصنوعی را ندارند. در نتیجه، بازار از یک فضای رقابتی به یک کشتارگاه برای تولیدکنندگان غیرچینی تبدیل می‌شود. شکل شماره ۲ حجم صادرات چین و میانگین قیمت ماهانه ورق گرم را به تصویر کشیده است.

سیم‌خاردار تعرفه؛ واکنش زنجیره‌ای جهان به استراتژی چین

در واکنش به این جریان ویرانگر، یک موج جهانی از حمایت‌گرایی و اقدامات تدافعی شکل گرفته است. این روند به قدری فراگیر شده که به بازی « Whac-A-Mole» تشبیه شده است: به محض اینکه یک کشور راه واردات را می‌بندد، این جریان به سمت بازاری دیگر تغییر مسیر می‌دهد. تعداد پرونده‌های تجاری علیه چین گویای همه چیز است؛ تنها در یک سال اخیر، حدود ۲۹ پرونده مهم ضد دامپینگ علیه فولاد چین تشکیل شده است. برزیل، مکزیک، هند، تایلند و کانادا همگی تعرفه‌های سنگینی وضع کرده‌اند. این واکنش‌های زنجیره‌ای نشان‌دهنده یک اجماع جهانی در مورد ناعادلانه بودن رویه چین است. با این حال، این اقدامات یک بازی فرسایشی را به تمام بازیگران تحمیل می‌کند و قدرت عظیم چین در دیکته کردن شرایط بحران به کل صنعت را به نمایش می‌گذارد. این کشورها در حال دفاع هستند، در حالی که چین در حال تهاجم است.

یک تیر و دو نشان؛ نقش استراتژیک ابتکار کمربند و راه (BRI)

استراتژی چین صرفاً به دامپینگ مستقیم محدود نمی‌شود. ابتکار کمربند و جاده (Belt and Road Initiative) نقش دوگانه و کلیدی در این میان ایفا می‌کند. از یکسو، این پروژه به یک بازار آماده و تضمین‌شده برای فولاد چین تبدیل شده است، زیرا پروژه‌های آن توسط شرکت‌های چینی و بر اساس استانداردهای چینی اجرا می‌شوند و از سوی دیگر BRI به یک استراتژی برای دور زدن تعرفه‌ها تبدیل شده است. شرکت‌های فولادساز چینی در حال انتقال بخشی از ظرفیت تولید خود به کشورهای عضو BRI هستند تا محصولات خود را با برچسب کشوری غیر از چین صادر کرده و از تعرفه‌ها فرار کنند. این حرکت نشان می‌دهد که چین نه تنها در حال اجرای یک تاکتیک کوتاه‌مدت یعنی دامپینگ است، بلکه یک استراتژی بلندمدت ژئواکونومیک را دنبال می‌کند. این کشور در حال ساختن یک اکوسیستم صنعتی جهانی تحت کنترل خود است که در آن، هم تولیدکننده، هم مصرف‌کننده و هم قانون‌گذار است.

چشم‌انداز ۲۰۲۵ و پس از آن؛ آیا به نقطه عطف نزدیک می‌شویم؟

چشم‌انداز پیش رو، نشانگر یک نقطه عطف احتمالی است. اکثر تحلیلگران بر این باورند که سیل صادرات چین به دلیل تأثیر فزاینده تعرفه‌های جهانی، امسال کاهش خواهد یافت . فشارهای داخلی نیز در حال افزایش است؛ دولت پکن، نگران از تبعات منفی این وضعیت، تحقیقاتی را در مورد فرار مالیاتی احتمالی صادرکنندگان آغاز کرده است. با وجود این، این یک پیروزی برای تجارت آزاد نخواهد بود، بلکه یک تغییر فاز در استراتژی چین است. حتی با کاهش حجم صادرات، ظرفیت تولید عظیم چین همچنان به عنوان یک شمشیر داموکلس بر سر بازار جهانی باقی خواهد ماند. این کشور نشان داده که هر زمان منافع ملی‌اش ایجاب کند، آماده است تا دوباره شیرهای صادرات را باز کند. بنابراین، کاهش صادرات به معنای بازگشت به وضعیت عادی نیست، بلکه آغازی برای یک دوره جدید از تنش‌های مدیریت شده است.

پایان دوران معصومیت در تجارت جهانی

آنچه امروز در صنعت فولاد شاهد آن هستیم، فراتر از یک جنگ تجاری بر سر یک کالای خاص است؛ این مانیفست عملی یک مدل اقتصادی-سیاسی رقیب برای نظام تجارت آزاد غربی است. چین با استراتژی خود در صنعت فولاد، ثابت کرد که می‌توان با استفاده ابزاری از یک صنعت، مهندسی یک بحران جهانی و به کارگیری اهرم‌های دولتی، قواعد بازی را نه تنها تغییر داد، بلکه زمین بازی جدیدی با جاذبه متفاوت تعریف کرد. بنابراین دیگر نمی‌توان بازار را صرفاً یک محیط اقتصادی مبتنی بر عرضه و تقاضا دانست و در نظم نوین صنعتی که چین معمار آن است، هر تصمیم تجاری یک پیامد ژئوپلیتیک دارد و هر زنجیره تأمین، یک خط مقدم استراتژیک محسوب می‌شود.

در قرن بیست و یکم، فولاد یکی از قطعات دومینویی بود که چین برای بازنویسی قواعد قدرت به حرکت درآورد. موفقیت در این دوران جدید، نه در گرو بهینه‌سازی فرآایندهای دیروز، بلکه در گرو درک عمیق قواعد بازی فردا و کسب آمادگی برای رقابت در میدانی است که در آن، اقتصاد و سیاست به شکلی جدایی‌ناپذیر در هم تنیده‌اند. شرکت‌ها و دولت‌هایی که این واقعیت را نادیده بگیرند، نه تنها بازار، که آینده صنعتی خود را نیز واگذار خواهند کرد.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *